توضیحات سی دی آموزشی افزایش توان سود آوری(اورجینال)
آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده اید که وضعییت کسب و کار خود را از بابت توان سود آوری مورد ارزیابی قراردهید؟ در این صورت آیا می دانید کار خود را از کجا شروع کنید و چه شاخصهائی را مورد ارزیابی قرار دهید؟اگر پاسخ منفی است خواندن سی دی مذکور را به شما توصیه می کنیم.
تئوری محدودیت ها و حسابداری
تئوری محدودیت ها : یک ارزیابی مقایسه ای (ظرفیت حاشیه ای = حاشیه سود )
تغییر سازمان در اقتصاد جهانی که دردهه اخیر صورت گرفت با پذیرش مفاهیم تولید lean و سیستم انعطاف پذیر همراه بود . این مفاهیم به به صورت تلویحی معیاری از تولید و ظرفیت کاری را که با تقاضا و ظرفیت فعلی پذیرش هم خوانی داشتند را عرضه می کنند . سر منشاء وجود مدیریت ظرفیت محدود به دلیل تحقیق مستمر برای راندمان بالاتر و عدم توازن بین منابع و تقاضا برای منابع بیشتر بوده است . برای موسسات خصوصی و در تمام زمینه ها در اقتصاد ایرلند محدودیتهای مضاعفی اعمال شده است . موسساتی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند با محدودیت های در سطح جهانی در مورد مدل های تولیدی lean مواجه هستند . موسساتی که در بخش های غیر تجاری فعالیت می کنند با مشکلات تازه ای که مربوط به کمبود کارمندان و سایر منابع می باشد مواجه می باشند در حالی که قبلا مشکل رکود و پایین بودن راندمان در مورد منابع وجود داشت .
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه حسابداری مدیریتی میتواند در مدیریت این گونه مشکلات و ارائه ظرفیت موجود به آنچه که مد نظر است مفید باشد . صرف نظر از این مطلب نبود تکنیک های برتر کمی به روز به آن نحوی که در گفته ها وجود دارد نیز از مشکلات است. روش بهینه سازی در برنامه ریزی خطی این امکان را به شما می دهد که مشکلات پیچیده ای که شامل محدودیت های مختلف ظرفیت هستند را حل کنید . علیرغم اصول شناخته شده و تفکر وجود مبانی بلند مدت حسابداری ، مدارک کمی وجود دارد که نشان دهنده کاربرد متداول این اصول و تفکر در حسابداری یا عملکردهای هیئت مدیره باشند .
Eli gold ratt در کتاب ((the goal)) با ارائه نظرات به صورت تئوری محدودیت ها جان تازه ای به دیدگاههای بهینه سازی تجاری داد . (گولدرات و کوکس 1993 ) . این نظرات مدیریتی بهترین فروشنده به صورت یک داستان مهیجی است که در آن تلاش مدیر شرکت ظرف مدت 90 روزبرای حفظ زیان ناشی از عملکرد جلوگیری از ورشکستگی پیگیری می شود . در این داستان گلدرات و دکوکس به حسابداری قیمت تمام شده به عنوان ((دشمنی برای بهره وری )) حمله می کنند به جای آن از تکنیک ها ی پیشرفته کلی نگری همانند MRP درست سر موقع jit و کنترل آماری پروسه استفاده می کنند .
در این مقاله به تفضیل کمک نسبی فرضیه محدودیت ها نسبت به روش های تجاری حسابداری مدیریتی برای بهره گیری از منابع و تصمیم گیری توضیح داده شده است . این مقاله همچنین اشاعه و ارزیابی تئوری محدودیت ها و واکنش هایی که در قبال آن در حسابداری و فرهنگ مدیریتی ایجاد شده نیز مورد بررسی قرار می دهد . تداوم بقای حسابداری قیمت تمام شده در برابر حملات مستمری که به آن می شود مشابه احتمالات گلدرات در بخش مربوط به توانایی مقررات برای ایجاد تغییر و قرار دادن پیشرفت های اجباری به صورت برنامه و برنامه های آموزشی است . یک نمونه در زمینه خود تئوری محدودیت ها است
leg horgren et al(1999) &morse &Zimmerman(1997) مدارک در طی پروسه نشان می دهند که چه عقاید جدیدی اساس این مثال جذب تفکر مدیریت سنتی شده است .
ASSESSMENT
Paper presented at Bologna April 2005. Comments are welcome.
John Doran
Department of Accounting, Finance and Information Systems
O"Rahilly Building
University College, Cork
Ireland
Tel 353 21 4902555
Fax 353 21 4903346
Jdoran@afis.ucc.ie
2
THE THEORY OF CONSTRAINTS: A COMPARATIVE ASSESSMENT
ABSTRACT
The worldwide economic reorganisation of the last decade has regularly been accompanied by appeals to
concepts of lean manufacturing and flexible systems. These generally imply a scaling of productive and
operating capacity to match demand and current throughput levels. The issue of how to manage scarce
capacity has risen in priority both because of a constant search for greater efficiency and because of
imbalances between the supply and demand of many resources. Multiple constraints have emerged
throughout the Irish economy for individual firms, and for entire sectors. Firms in the internationally traded
sector operate within the constraints of globalised lean production models. Those in the non-traded sectors
face novel problems related to the shortage of staff and other resources, where slack and under-utilisation
might previously have presented the primary resource issues.
A question arises as to contribution of management accounting in managing such problems, given that issues
related to capacity have long been considered in accounting. Despite this there is a relative lack of advanced
quantitative techniques in daily use as recommended in the literature. The optimisation approach of linear
programming allows for the solution of complex problems involving multiple capacity constraints. While
the principle has been known, and taught on accounting courses for a long perio d, there is little evidence of
widespread use in accounting or broader managerial practice.
In “The Goal” Eli Goldratt reinvigorated traditional optimisation insights by presenting them in the
repackaged form of the Theory of Constraints (Goldratt and Cox (1993)). This management best seller took
the form of a thriller following the struggle of plant manager with 90 days to save his loss making operation
from shutdown. In it Goldratt and Cox attack cost accounting as the “enemy number one of productivity”
and instead called for a holistic process of ongoing improvement integrating techniques such as MRP, Just in
Time and Statistical Process Control.
This paper examines in detail the relative utility of the Theory of Constraints compared to traditional
management accounting approaches to resource utilisation in aiding decisionmaking. It also considers the
propagation and evolution of the Theory of Constraints and critically examines the response it has generated
این مقاله کامل که در 25 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلی که به زبان انگلیسی است عرضه می شود.
ریسک سود مازاد، ارزشهای ذاتی و قیمتهای سهام:
از استفن پی باجینسکی و جیمز ام والن ـ
تحقیقات تجربی حسابداری شواهد نسبتاً کمی در مورد این که آیا از نظر ریسک ، اختلافات مقطعی سودی حسابداری با اختلافات مقطعی در قیمتهای سهام، ارتباط دارند یا نه؟ ارائه میدهد. ما با توجه به ریسک یا خطر مربوط به ارقام حسابداری دو پرسش را مطرح میکنیم:
1 ـ آیا ارزیابیهای خطر مربوط به حسابداری (یعنی خطر نظام مند و تغییر پذیری کل در مجموعه زمانی بهره مازاد حقوق صاحبان سهام شرکت) با ارزیابی بازار و برآورد خطر حقوق صاحبان سهام ارتباطی دارد یا نه؟
2 ـ اگر این چنین است، پس آیا این ارزیابیها به صورت افزایشی با ارزشیابی بازار و ارزیابی خطر حقوق صاحبان سهام در ورای دیگر عوامل قابل بررسی و مشاهده، نظیر عوامل موجود در الگوی سه عامل French, Fama (1992) ارتباط دارند؟ ما بر مبنای یک معیار اساسی حسابداری در مورد ریسک قیمت بازار اختلاف میان قیمت واقعی سهام و الگوی ارزشیابی سود مازاد بر پایه برآورد ارزش سهام و با استفاده از نرخ بهره بد ون ریسک را ارزیابی میکنیم.
نتایج ما حاکی از آن است که هم ریسک سیستماتیک و هم مجموع تغییر پذیری در بهره مازاد حقوق صاحبان سهام به طور ناقص تفاوت قیمت گذاری را نشان میدهد، و تأثیر توضیحی مجموع تغییر پذیری به عوامل فاما و فرنچ ـ بقای بازار، اندازه شرکت و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری ـ افزوده میشود.
Fundamental valuation of equity shares requires estimation of expected future payoffs and the risk inherent in those
payoffs. Existing research on the usefulness of accounting earnings numbers has devoted far more attention to their role
as payoff-relevant information than to their role as risk-relevant information. One exception is the seminal Beaver et al.
(1970) study, which shows that accounting-based risk measures are positively associated with market model beta, but
which does not examine whether accounting-based risk measures explain share prices or returns. Thus far, the empirical
accounting research literature has surprisingly little to say about whether accounting earnings numbers capture
cross-sectional differences in risk that are associated with cross-sectional differences in share prices. In this study, we
investigate the risk-relevance of accounting numbers by addressing the question: Are accounting earnings-based risk
measures associated with the capital market’s assessment and pricing of firm risk? The answer to this question will inform
capital markets participants, as well as accounting researchers and teachers, about the fundamental usefulness of
accounting earnings numbers in assessing and pricing risk. The findings will also contribute to a better understanding of
how to specify accounting earnings-based valuation models, and how to use them in settings in which market-based risk
measures (e.g., market model beta) are not available.
We also address a second question: Are accounting earnings-based risk measures incrementally associated with the
market’s assessment and pricing of equity risk beyond other observable risk factors, such as the three factors in the Fama
and French (1992) model (market model beta, firm size, and book-to-market ratios)? Research by Fama and French
(1992) and others shows that the single factor capital asset pricing model may be incomplete because ad hoc factors
outside of the model (including factors based on accounting numbers, such as the book-to-market ratio) appear to explain
stock returns. Our investigation contributes evidence on whether accounting earnings-based risk measures capture
elements of priced risk that traditional measures of equity risk (e.g., market model beta) or factors identified by more
recent ad hoc approaches to risk (e.g., Fama and French 1992) do not capture.
Traditional theory on the role of accounting numbers in valuation, such as the residual income valuation models (e.g.,
Ohlson 1995; Feltham and Ohlson 1995), simplify the role of risk by assuming that investors are risk neutral and discount
rates are nonstochastic and flat. More recently, Feltham and Ohlson (1999) point out that equity values should price as
fundamental risk the nondiversifiable variability inherent in expected future residual income. Feltham and Ohlson (1999)
demonstrate analytically that (at least in principle) one can incorporate risk in residual income valuation by reducing
Accounting Review Jan 2003 v78 i1 p327(25) Page 1
- Reprinted with permission. Additional copying is prohibited. - G A L E G R O U P
Information Integrity
Residual income risk, intrinsic values, and share prices.
expected future abnormal earnings to certainty equivalents based on investors’ risk aversion across all possible events
and dates. (1) In this demonstration, Feltham and Ohlson (1999) measure abnormal earnings as earnings less a charge
for the cost of equity capital, basing the charge on the book value of equity and the term structure of risk-free interest
rates at the time of valuation. The pricing of risk therefore depends on the appropriate set of event-date-contingent prices
for future abnormal earnings measured as certainty equivalents. The Feltham and Orison (1999) demonstration is silent,
however, on how investors and empirical researchers should develop this complete set of event-date-contingent prices.
In the absence of implementable theoretical guidance, empirical applications of residual income valuation models have
incorporated risk into valuation by adding an ad hoc risk premium to a risk-free discount rate, with results that are
understandably sensitive to the risk premium assumption (e.g., Bernard 1994, 1995; Francis et al. 2000, 2001; Dechow et
al. 1999). Other recent studies invert the residual income valuation model to estimate the ex ante risk premia implicit in
discount rates, with mixed results (e.g., Claus and Thomas 2001; Gebhardt et al. 2001; Easton et al. 2000; Botosan and
Plumlee 2001, 2002). All of these prior studies use observed share values or stock returns to estimate the risk premia and
expected rates of return required by valuation models. Using observed share values or stock returns to assess risk
introduces a degree of circularity into valuation.
We develop a more direct approach that uses accounting numbers to assess firm risk and share values in a residual
income valuation context. First, we develop an accounting-based measure of the discount for risk inherent in share prices.
We estimate risk-free value based on the residual income model, analysts’ forecasts of earnings, and prevailing risk-free
rates of return. We then calculate the price differential--the risk-free value estimate minus share price. Conceptually, the
price differential is a simple yet theoretically defensible measure of the discount for risk implicit in share price. This
measure depends only on analysts’ expectations of earnings, the residual income valuation model, time value of money at
prevailing risk-free rates, and share price. The price differential is a potentially appealing firm-specific measure of the cost
of risk because it does not depend on any functional form of expected returns, or on explicit parameter estimates of
market risk measures (i.e., betas) or risk premia. As expected, price differentials are positive for nearly all firm-years
because risk-free values ignore the discounts for risk in share prices. As a practical matter, our estimates of price
differentials are highly positively correlated with estimates of expected rates of return implicit in share prices, but are
simpler to compute.
این مقاله کامل که در 59 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلی عرضه می شود .
تئوری محدودیت ها و حسابداری
تئوری محدودیت ها : یک ارزیابی مقایسه ای (ظرفیت حاشیه ای = حاشیه سود )
تغییر سازمان در اقتصاد جهانی که دردهه اخیر صورت گرفت با پذیرش مفاهیم تولید lean و سیستم انعطاف پذیر همراه بود . این مفاهیم به به صورت تلویحی معیاری از تولید و ظرفیت کاری را که با تقاضا و ظرفیت فعلی پذیرش هم خوانی داشتند را عرضه می کنند . سر منشاء وجود مدیریت ظرفیت محدود به دلیل تحقیق مستمر برای راندمان بالاتر و عدم توازن بین منابع و تقاضا برای منابع بیشتر بوده است . برای موسسات خصوصی و در تمام زمینه ها در اقتصاد ایرلند محدودیتهای مضاعفی اعمال شده است . موسساتی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند با محدودیت های در سطح جهانی در مورد مدل های تولیدی lean مواجه هستند . موسساتی که در بخش های غیر تجاری فعالیت می کنند با مشکلات تازه ای که مربوط به کمبود کارمندان و سایر منابع می باشد مواجه می باشند در حالی که قبلا مشکل رکود و پایین بودن راندمان در مورد منابع وجود داشت .
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه حسابداری مدیریتی میتواند در مدیریت این گونه مشکلات و ارائه ظرفیت موجود به آنچه که مد نظر است مفید باشد . صرف نظر از این مطلب نبود تکنیک های برتر کمی به روز به آن نحوی که در گفته ها وجود دارد نیز از مشکلات است. روش بهینه سازی در برنامه ریزی خطی این امکان را به شما می دهد که مشکلات پیچیده ای که شامل محدودیت های مختلف ظرفیت هستند را حل کنید . علیرغم اصول شناخته شده و تفکر وجود مبانی بلند مدت حسابداری ، مدارک کمی وجود دارد که نشان دهنده کاربرد متداول این اصول و تفکر در حسابداری یا عملکردهای هیئت مدیره باشند .
Eli gold ratt در کتاب ((the goal)) با ارائه نظرات به صورت تئوری محدودیت ها جان تازه ای به دیدگاههای بهینه سازی تجاری داد . (گولدرات و کوکس 1993 ) . این نظرات مدیریتی بهترین فروشنده به صورت یک داستان مهیجی است که در آن تلاش مدیر شرکت ظرف مدت 90 روزبرای حفظ زیان ناشی از عملکرد جلوگیری از ورشکستگی پیگیری می شود . در این داستان گلدرات و دکوکس به حسابداری قیمت تمام شده به عنوان ((دشمنی برای بهره وری )) حمله می کنند به جای آن از تکنیک ها ی پیشرفته کلی نگری همانند MRP درست سر موقع jit و کنترل آماری پروسه استفاده می کنند .
در این مقاله به تفضیل کمک نسبی فرضیه محدودیت ها نسبت به روش های تجاری حسابداری مدیریتی برای بهره گیری از منابع و تصمیم گیری توضیح داده شده است . این مقاله همچنین اشاعه و ارزیابی تئوری محدودیت ها و واکنش هایی که در قبال آن در حسابداری و فرهنگ مدیریتی ایجاد شده نیز مورد بررسی قرار می دهد . تداوم بقای حسابداری قیمت تمام شده در برابر حملات مستمری که به آن می شود مشابه احتمالات گلدرات در بخش مربوط به توانایی مقررات برای ایجاد تغییر و قرار دادن پیشرفت های اجباری به صورت برنامه و برنامه های آموزشی است . یک نمونه در زمینه خود تئوری محدودیت ها است
leg horgren et al(1999) &morse &Zimmerman(1997) مدارک در طی پروسه نشان می دهند که چه عقاید جدیدی اساس این مثال جذب تفکر مدیریت سنتی شده است .
ASSESSMENT
Paper presented at Bologna April 2005. Comments are welcome.
John Doran
Department of Accounting, Finance and Information Systems
O"Rahilly Building
University College, Cork
Ireland
Tel 353 21 4902555
Fax 353 21 4903346
Jdoran@afis.ucc.ie
2
THE THEORY OF CONSTRAINTS: A COMPARATIVE ASSESSMENT
ABSTRACT
The worldwide economic reorganisation of the last decade has regularly been accompanied by appeals to
concepts of lean manufacturing and flexible systems. These generally imply a scaling of productive and
operating capacity to match demand and current throughput levels. The issue of how to manage scarce
capacity has risen in priority both because of a constant search for greater efficiency and because of
imbalances between the supply and demand of many resources. Multiple constraints have emerged
throughout the Irish economy for individual firms, and for entire sectors. Firms in the internationally traded
sector operate within the constraints of globalised lean production models. Those in the non-traded sectors
face novel problems related to the shortage of staff and other resources, where slack and under-utilisation
might previously have presented the primary resource issues.
A question arises as to contribution of management accounting in managing such problems, given that issues
related to capacity have long been considered in accounting. Despite this there is a relative lack of advanced
quantitative techniques in daily use as recommended in the literature. The optimisation approach of linear
programming allows for the solution of complex problems involving multiple capacity constraints. While
the principle has been known, and taught on accounting courses for a long perio d, there is little evidence of
widespread use in accounting or broader managerial practice.
In “The Goal” Eli Goldratt reinvigorated traditional optimisation insights by presenting them in the
repackaged form of the Theory of Constraints (Goldratt and Cox (1993)). This management best seller took
the form of a thriller following the struggle of plant manager with 90 days to save his loss making operation
from shutdown. In it Goldratt and Cox attack cost accounting as the “enemy number one of productivity”
and instead called for a holistic process of ongoing improvement integrating techniques such as MRP, Just in
Time and Statistical Process Control.
This paper examines in detail the relative utility of the Theory of Constraints compared to traditional
management accounting approaches to resource utilisation in aiding decisionmaking. It also considers the
propagation and evolution of the Theory of Constraints and critically examines the response it has generated
این مقاله کامل که در 25 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلی که به زبان انگلیسی است عرضه می شود.
ریسک سود مازاد، ارزشهای ذاتی و قیمتهای سهام:
از استفن پی باجینسکی و جیمز ام والن ـ
تحقیقات تجربی حسابداری شواهد نسبتاً کمی در مورد این که آیا از نظر ریسک ، اختلافات مقطعی سودی حسابداری با اختلافات مقطعی در قیمتهای سهام، ارتباط دارند یا نه؟ ارائه میدهد. ما با توجه به ریسک یا خطر مربوط به ارقام حسابداری دو پرسش را مطرح میکنیم:
1 ـ آیا ارزیابیهای خطر مربوط به حسابداری (یعنی خطر نظام مند و تغییر پذیری کل در مجموعه زمانی بهره مازاد حقوق صاحبان سهام شرکت) با ارزیابی بازار و برآورد خطر حقوق صاحبان سهام ارتباطی دارد یا نه؟
2 ـ اگر این چنین است، پس آیا این ارزیابیها به صورت افزایشی با ارزشیابی بازار و ارزیابی خطر حقوق صاحبان سهام در ورای دیگر عوامل قابل بررسی و مشاهده، نظیر عوامل موجود در الگوی سه عامل French, Fama (1992) ارتباط دارند؟ ما بر مبنای یک معیار اساسی حسابداری در مورد ریسک قیمت بازار اختلاف میان قیمت واقعی سهام و الگوی ارزشیابی سود مازاد بر پایه برآورد ارزش سهام و با استفاده از نرخ بهره بد ون ریسک را ارزیابی میکنیم.
نتایج ما حاکی از آن است که هم ریسک سیستماتیک و هم مجموع تغییر پذیری در بهره مازاد حقوق صاحبان سهام به طور ناقص تفاوت قیمت گذاری را نشان میدهد، و تأثیر توضیحی مجموع تغییر پذیری به عوامل فاما و فرنچ ـ بقای بازار، اندازه شرکت و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری ـ افزوده میشود.
Fundamental valuation of equity shares requires estimation of expected future payoffs and the risk inherent in those
payoffs. Existing research on the usefulness of accounting earnings numbers has devoted far more attention to their role
as payoff-relevant information than to their role as risk-relevant information. One exception is the seminal Beaver et al.
(1970) study, which shows that accounting-based risk measures are positively associated with market model beta, but
which does not examine whether accounting-based risk measures explain share prices or returns. Thus far, the empirical
accounting research literature has surprisingly little to say about whether accounting earnings numbers capture
cross-sectional differences in risk that are associated with cross-sectional differences in share prices. In this study, we
investigate the risk-relevance of accounting numbers by addressing the question: Are accounting earnings-based risk
measures associated with the capital market’s assessment and pricing of firm risk? The answer to this question will inform
capital markets participants, as well as accounting researchers and teachers, about the fundamental usefulness of
accounting earnings numbers in assessing and pricing risk. The findings will also contribute to a better understanding of
how to specify accounting earnings-based valuation models, and how to use them in settings in which market-based risk
measures (e.g., market model beta) are not available.
We also address a second question: Are accounting earnings-based risk measures incrementally associated with the
market’s assessment and pricing of equity risk beyond other observable risk factors, such as the three factors in the Fama
and French (1992) model (market model beta, firm size, and book-to-market ratios)? Research by Fama and French
(1992) and others shows that the single factor capital asset pricing model may be incomplete because ad hoc factors
outside of the model (including factors based on accounting numbers, such as the book-to-market ratio) appear to explain
stock returns. Our investigation contributes evidence on whether accounting earnings-based risk measures capture
elements of priced risk that traditional measures of equity risk (e.g., market model beta) or factors identified by more
recent ad hoc approaches to risk (e.g., Fama and French 1992) do not capture.
Traditional theory on the role of accounting numbers in valuation, such as the residual income valuation models (e.g.,
Ohlson 1995; Feltham and Ohlson 1995), simplify the role of risk by assuming that investors are risk neutral and discount
rates are nonstochastic and flat. More recently, Feltham and Ohlson (1999) point out that equity values should price as
fundamental risk the nondiversifiable variability inherent in expected future residual income. Feltham and Ohlson (1999)
demonstrate analytically that (at least in principle) one can incorporate risk in residual income valuation by reducing
Accounting Review Jan 2003 v78 i1 p327(25) Page 1
- Reprinted with permission. Additional copying is prohibited. - G A L E G R O U P
Information Integrity
Residual income risk, intrinsic values, and share prices.
expected future abnormal earnings to certainty equivalents based on investors’ risk aversion across all possible events
and dates. (1) In this demonstration, Feltham and Ohlson (1999) measure abnormal earnings as earnings less a charge
for the cost of equity capital, basing the charge on the book value of equity and the term structure of risk-free interest
rates at the time of valuation. The pricing of risk therefore depends on the appropriate set of event-date-contingent prices
for future abnormal earnings measured as certainty equivalents. The Feltham and Orison (1999) demonstration is silent,
however, on how investors and empirical researchers should develop this complete set of event-date-contingent prices.
In the absence of implementable theoretical guidance, empirical applications of residual income valuation models have
incorporated risk into valuation by adding an ad hoc risk premium to a risk-free discount rate, with results that are
understandably sensitive to the risk premium assumption (e.g., Bernard 1994, 1995; Francis et al. 2000, 2001; Dechow et
al. 1999). Other recent studies invert the residual income valuation model to estimate the ex ante risk premia implicit in
discount rates, with mixed results (e.g., Claus and Thomas 2001; Gebhardt et al. 2001; Easton et al. 2000; Botosan and
Plumlee 2001, 2002). All of these prior studies use observed share values or stock returns to estimate the risk premia and
expected rates of return required by valuation models. Using observed share values or stock returns to assess risk
introduces a degree of circularity into valuation.
We develop a more direct approach that uses accounting numbers to assess firm risk and share values in a residual
income valuation context. First, we develop an accounting-based measure of the discount for risk inherent in share prices.
We estimate risk-free value based on the residual income model, analysts’ forecasts of earnings, and prevailing risk-free
rates of return. We then calculate the price differential--the risk-free value estimate minus share price. Conceptually, the
price differential is a simple yet theoretically defensible measure of the discount for risk implicit in share price. This
measure depends only on analysts’ expectations of earnings, the residual income valuation model, time value of money at
prevailing risk-free rates, and share price. The price differential is a potentially appealing firm-specific measure of the cost
of risk because it does not depend on any functional form of expected returns, or on explicit parameter estimates of
market risk measures (i.e., betas) or risk premia. As expected, price differentials are positive for nearly all firm-years
because risk-free values ignore the discounts for risk in share prices. As a practical matter, our estimates of price
differentials are highly positively correlated with estimates of expected rates of return implicit in share prices, but are
simpler to compute.
این مقاله کامل که در 59 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلی عرضه می شود .
تئوری محدودیت ها و حسابداری
تئوری محدودیت ها : یک ارزیابی مقایسه ای (ظرفیت حاشیه ای = حاشیه سود )
تغییر سازمان در اقتصاد جهانی که دردهه اخیر صورت گرفت با پذیرش مفاهیم تولید lean و سیستم انعطاف پذیر همراه بود . این مفاهیم به به صورت تلویحی معیاری از تولید و ظرفیت کاری را که با تقاضا و ظرفیت فعلی پذیرش هم خوانی داشتند را عرضه می کنند . سر منشاء وجود مدیریت ظرفیت محدود به دلیل تحقیق مستمر برای راندمان بالاتر و عدم توازن بین منابع و تقاضا برای منابع بیشتر بوده است . برای موسسات خصوصی و در تمام زمینه ها در اقتصاد ایرلند محدودیتهای مضاعفی اعمال شده است . موسساتی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند با محدودیت های در سطح جهانی در مورد مدل های تولیدی lean مواجه هستند . موسساتی که در بخش های غیر تجاری فعالیت می کنند با مشکلات تازه ای که مربوط به کمبود کارمندان و سایر منابع می باشد مواجه می باشند در حالی که قبلا مشکل رکود و پایین بودن راندمان در مورد منابع وجود داشت .
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه حسابداری مدیریتی میتواند در مدیریت این گونه مشکلات و ارائه ظرفیت موجود به آنچه که مد نظر است مفید باشد . صرف نظر از این مطلب نبود تکنیک های برتر کمی به روز به آن نحوی که در گفته ها وجود دارد نیز از مشکلات است. روش بهینه سازی در برنامه ریزی خطی این امکان را به شما می دهد که مشکلات پیچیده ای که شامل محدودیت های مختلف ظرفیت هستند را حل کنید . علیرغم اصول شناخته شده و تفکر وجود مبانی بلند مدت حسابداری ، مدارک کمی وجود دارد که نشان دهنده کاربرد متداول این اصول و تفکر در حسابداری یا عملکردهای هیئت مدیره باشند .
Eli gold ratt در کتاب ((the goal)) با ارائه نظرات به صورت تئوری محدودیت ها جان تازه ای به دیدگاههای بهینه سازی تجاری داد . (گولدرات و کوکس 1993 ) . این نظرات مدیریتی بهترین فروشنده به صورت یک داستان مهیجی است که در آن تلاش مدیر شرکت ظرف مدت 90 روزبرای حفظ زیان ناشی از عملکرد جلوگیری از ورشکستگی پیگیری می شود . در این داستان گلدرات و دکوکس به حسابداری قیمت تمام شده به عنوان ((دشمنی برای بهره وری )) حمله می کنند به جای آن از تکنیک ها ی پیشرفته کلی نگری همانند MRP درست سر موقع jit و کنترل آماری پروسه استفاده می کنند .
در این مقاله به تفضیل کمک نسبی فرضیه محدودیت ها نسبت به روش های تجاری حسابداری مدیریتی برای بهره گیری از منابع و تصمیم گیری توضیح داده شده است . این مقاله همچنین اشاعه و ارزیابی تئوری محدودیت ها و واکنش هایی که در قبال آن در حسابداری و فرهنگ مدیریتی ایجاد شده نیز مورد بررسی قرار می دهد . تداوم بقای حسابداری قیمت تمام شده در برابر حملات مستمری که به آن می شود مشابه احتمالات گلدرات در بخش مربوط به توانایی مقررات برای ایجاد تغییر و قرار دادن پیشرفت های اجباری به صورت برنامه و برنامه های آموزشی است . یک نمونه در زمینه خود تئوری محدودیت ها است
leg horgren et al(1999) &morse &Zimmerman(1997) مدارک در طی پروسه نشان می دهند که چه عقاید جدیدی اساس این مثال جذب تفکر مدیریت سنتی شده است .
ASSESSMENT
Paper presented at Bologna April 2005. Comments are welcome.
John Doran
Department of Accounting, Finance and Information Systems
O"Rahilly Building
University College, Cork
Ireland
Tel 353 21 4902555
Fax 353 21 4903346
Jdoran@afis.ucc.ie
2
THE THEORY OF CONSTRAINTS: A COMPARATIVE ASSESSMENT
ABSTRACT
The worldwide economic reorganisation of the last decade has regularly been accompanied by appeals to
concepts of lean manufacturing and flexible systems. These generally imply a scaling of productive and
operating capacity to match demand and current throughput levels. The issue of how to manage scarce
capacity has risen in priority both because of a constant search for greater efficiency and because of
imbalances between the supply and demand of many resources. Multiple constraints have emerged
throughout the Irish economy for individual firms, and for entire sectors. Firms in the internationally traded
sector operate within the constraints of globalised lean production models. Those in the non-traded sectors
face novel problems related to the shortage of staff and other resources, where slack and under-utilisation
might previously have presented the primary resource issues.
A question arises as to contribution of management accounting in managing such problems, given that issues
related to capacity have long been considered in accounting. Despite this there is a relative lack of advanced
quantitative techniques in daily use as recommended in the literature. The optimisation approach of linear
programming allows for the solution of complex problems involving multiple capacity constraints. While
the principle has been known, and taught on accounting courses for a long perio d, there is little evidence of
widespread use in accounting or broader managerial practice.
In “The Goal” Eli Goldratt reinvigorated traditional optimisation insights by presenting them in the
repackaged form of the Theory of Constraints (Goldratt and Cox (1993)). This management best seller took
the form of a thriller following the struggle of plant manager with 90 days to save his loss making operation
from shutdown. In it Goldratt and Cox attack cost accounting as the “enemy number one of productivity”
and instead called for a holistic process of ongoing improvement integrating techniques such as MRP, Just in
Time and Statistical Process Control.
This paper examines in detail the relative utility of the Theory of Constraints compared to traditional
management accounting approaches to resource utilisation in aiding decisionmaking. It also considers the
propagation and evolution of the Theory of Constraints and critically examines the response it has generated
این مقاله کامل که در 25 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلی که به زبان انگلیسی است عرضه می شود.